- کار و مکار
- آنچه از شخصی یا شیئی صادر شود، آنچه که کرده شود، فعل عمل، شغل پیشه، صنعت، هنر، امر
معنی کار و مکار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاشیده از هم و زیر و زبر شده
آنچه از شخصی یا شیئی صادر شود، آنچه که کرده شود، فعل عمل، شغل پیشه، صنعت، هنر، امر
تال و مال، پراکنده، از هم پاشیده
شغل، عمل، کنایه از وضع و حال، برای مثال هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باری ست / سپندی گو بر آتش نه که دارد کاروباری خوش (حافظ - ۵۸۲)
کار و نیرو، مراد، مقصود